خب به دلیل حال نامعلومِ مان نشد که بنویسیم قصدم این بود این پست روز جمعه انتشار داده بشه .
اما خب الان میگم دیگه عرضم به حضور شریفتون که سال 1393 بود که بنده در تیر ماه اگر اشتباه نکنم کنکور رشته ریاضی دادم.
مدیونید فکر کنید من برای کنکور درس خوندم البته برای این موضوع به خودم افتخار نمیکنم چون اشتباه محض رو کردم :| اما بگذریم گذشته ها گذشته :|
خلاصه کنکور رو دادیم و نتایج آمد.خانواده قید کرده بود هرچی میخوای بخونی بخون فقط همینجا بخون:| منظور اگر شهرای دیگ دانشگاه های بهتر هم قبول میشدم فقط باید همینجا میخوندم و خوندم . مهندسی کامپیوتر _سخت افزار (من هیچ وقت فکر نمیکردم که کامپیوتر بخونم اصلا تا قبل از این که انتخاب رشته کنم میگفتم اه کامپیوتر چیه ؟!:/) ترم یک با معدل افتضاح تموم شد.اوایل ترم دو بودیم که پامون به اتاق مدیر گروهمون که استاد آزاد باشند باز شد !(باز شدن همانا و پاتوقمون همونجا شدن همانا) من هر چقد از خوبی و با مسئولیتی این استاد بگم براتون کمه . چقدر دلم تنگ شده برای اون روزا :) اصلا با لذت درس میخوندم  هر چند فقط قسمت شد باهاشون یک کارگاه برداشتیم اما خب همونم عالی بود. بله داشتم میگفتم پامون باز شد به اتاقشون و ایشون یه نکته ایو گفتن که اگر شیش ترم آخر جزو نفرات اول باشید با استعداد درخشان میتونید ارشد بدون کنکور بخونید. من همونجا تو دلم گفتم یعنی من میتونم جزو نفرات اول باشم !!! (آخه ترم یک قشنگ گند زدیم دور هم ) بذارید رو راست باشم من اولین نمره ای که توی دانشگاه اومد توی پرتالم نمره 8.25 بود اینو هیچ وقت یادم نمیره که به ناحق هم این نمره رو گرفتم. چ گریه ها کردم (بی عقل بودم البته و اِلا هر چی ارزش گریه داشته باشه نمره ارزششو نداره) بله از بحث دور نشیم ازون جایی که اصلا آدم کنکوری و تستی نیستم دوست داشتم بدون کنکور، ارشد بخونم. خلاصه درس خوندیم و اوضاع رو تغییر دادیم و تجربه تلخ ترم یک فقط برای ترم یک باقی موند. ترم هشت بود فکر میکنم که قسمت شد المپیاد هم بریم البته چ المپیادی بیشتر سیاحتی زیارتی بود.(قبل المپیاد من کنکور ارشد کامپیوتر هم دادم) 
اونجا که رفتم و امکانات رو دیدم عذاب وجدان گرفتم همون دوشب رو شبانه روز درس خوندم. خودم میدنم خیلی زیاد بوده!!!  اما بگذریم از اول معلوم بود چ کسایی انتخاب میشن.
این وسط جشن فارغ التحصیلی گرفتیم :دی جای استا آزاد خالی. 
رسیدیم به خرداد :) بحث داغ دانشگاهایی که استعداد درخشان میگرفتند. با استرس  زیاد رفتم آموزشمون به خانم د گفتم ببینید شامل حال من میشه(شرایط اولیه) ؟ گفتن بله میشه . حالا چه رشته ای؟؟؟ دانشگاه ما که ارشد کامپیوتر نداره؟؟!! گفتن برو بیوالکتریک از شانس خوب من دقیقاً همون سال دانشگاه ما بیو الکتریک نگرفت چون استادش پروازی بود میرفت آمریکا میومد :| وقت نمیکرد پاسخگو دانشجوها باشه. از خیرش گذشتم (شهر دیگه هم اجازه نداشتم بزنم:|) و انتخاب رشته نکردم . 

ادامه دارد امیدوارم که ادامشو بنویسم!:))

مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها